رمان ها و داستان هاي عاشقانه پر از شخصيت هايي است که تحليل روابط آن ها مي تواند اطلاعات جذابي به خوانندگان ارائه نمايد. در اين مقاله با استفاده از شخصيت شناسي MBTI تلاش مي کنيم تا چند مورد از شخصيت هاي عاشقانه داستان هاي کلاسيک را با هم تحليل کنيم. البته براي براي آگاهي از تيپ شخصيت هاي MBTI بهتر است به تست MBTI مراجعه نماييم. فرض ما در اين مقاله بر اين است که خوانندگان با 16 عامل شخصيتي و ويژگي هاي آن آشنا هستند.


ادبيات عاشقانه و تحليل شخصيت شناسي


در دنياي ادبيات موضوع عشق و داستان هاي عاشقانه جزء ژانرهاي بسيار جذاب مي باشد. داستان هاي عاشقانه حماسي، داستان هاي عاشقانه پر فراز و نشيب، تراژدي هايي که عواطف مخاطب را درگير مي کند. اين سبک نوشتاري داستان نويس ها و خوانندگان را از همان ابتداي داستان به هيجان مي آورد.


در حالي که جوهر عشق يکسان است اما داستان هاي عاشقانه حتي با تم يکسان همچنان جذاب و خواندني است. برخي از آثار تاريخي تنها يک داستان معمولي نيستند بلکه فراتر از علاقه و هويت جمعي بوده به طوريکه ماهيتي پويا دارند. اين داستان ها تخيلات ما را تحريک کرده و باعث مي شوند که بارها و بارها عاشق آن ها شويم.


راز يک داستان عاشقانه جذاب چيست؟ بياييد از سبک شخصيت شناسي مايرز و بريگز به عنوان راهنما استفاده کنيم و نگاهي به چهار اثر معروف عاشقانه در ادبيات بيندازيم تا ببينيم تيپ هاي شخصيتي آنها چه تأثيري بر جذب مخاطب داشته است.


شخصيت رومئو و ژوليت از منظر MBTI


تصور يک زوج نمادين تر از رومئو و ژوليت دشوار است. اين زوج، پرشور، پر از هيجانات و عواطف لطيف، از زمان پانصد سال پيش که شکسپير آنها را زنده کرده است، مورد تجزيه و تحليل و بازآفريني قرار گرفته اند. شخصيت ENFP رومئو با شخصيت INFP ژوليت با يکديگر مطابقت دارند.


رومئو برونگرا، حرف اول را در عاشقانه هاي خود مي زند. اگرچه امروزه اين امر معمول است، اما احتمالاً رومئو همچنان پيرو خواهد بود. و اين صرفاً به دليل سرشار بودن برون گرايي او در مقايسه با طبيعت آرام و درون گرايانه ژوليت نيست. رومئو به دنبال معناي عميق تري در زندگي خود است. نياز او به انعطاف پذيري و آزادي بدان معناست که با چارچوبي که والدينش مي خواهند در آن قرار داشته باشد دست و پنجه نرم مي کند. اما در حقيقت، اين احساسات شهودي وي است که نياز او به ارتباطات معنادار و معتبر را برمي انگيزد. از آنجا که او بسيار با احساسات خود هماهنگ است و تا حد زيادي به شهود و درک خود اعتماد مي کند، به محض نگاه به جوليا بلافاصله شباهت آنها را مي توان ديد.


در نگاه اول، اين اصل داستان عشق آنهاست. هر دو ويژگي هاي NFP را در يکديگر تشخيص مي دهند. اگرچه هر دو منزوي و تنها هستند، اما به دنبال ارتباط معنادار با يکديگر هستند. طبيعت بازيگوش رومئو علاقه ژوليت را به اولين ملاقات آنها بيدار مي کند. با هر ريسکي که رومئو براي گفتگو با ژوليت مي پذيرد، جرقه ديگري به شعله رو به رشد او افزوده مي شود و احساسات متقابل آنها را از نظر شدت و قدرت تعميق مي بخشد.


رومئو و ژوليت با تمام نقاط قوت، قرباني نقاط ضعف خود هستند. در مواجهه با فشارهاي بيروني، ويژگي هاي تکميلي NFP آنها به احساساتشان دامن مي زند. آنها نمي خواهند با آرمان هاي خود سازش کنند و يا عشق تازه پيدا شده خود را که منجر به مرگ غم انگيز آنها مي شود، کنار بگذارند. در هر صورت، امتناع آنها از اطاعت از جامعه يا اطاعت از يکديگر طي قرن ها، عاشقانه افسانه اي را در قلب خوانندگان بر جاي گذاشته است.


شخصيت آقاي دارسي و اليزابت بنت از منظر MBTI


همه عاشقانه ها در نگاه اول عشق نيستند. در واقع، يک نوع عشق خاص، انزجار شديد را به همراه دارد. چقدر خوانندگان طي دهه هاي گذشته سو تفاهم و تنش فزاينده اي بين شخصيت INTJ  دارسي و ENFJ اليزابت بنت را دوست داشته اند!


دارسي درونگرا با اليزابت بسيار برونگرا جفت مي شود - زوجي که مطمئناً موانعي دارند. دارسي قبل از اينکه حتي صحبت کنند، به اليزابت توهين مي کند. اليزابت پرشور و پرانرژي است، اما وقتي مي شنود دارسي به او توهين مي کند، ويژگي قضاوتي او فعال مي شود، به اين معني که او سريع تصميم مي گيرد و واکنش نشان مي دهد. او همراه با گرايش هاي NFJ خود براي گفتگو با دارسي مردد است، چرا که هم مي خواهد از درگيري جلوگيري کند و هم اطمينان حاصل کند که قضاوت او به خطر نيفتد.


از طرف ديگر، دارسي درونگرا به طور تصادفي قضاوت هاي اليزابت را تقويت مي کند. او درباره احساسات خود فکر مي کند و معتقد است که شهود او قضاوت هاي اش را تأييد مي کند. در حقيقت اليزابت نسبت به احساسات خود بسيار گشوده است و مايل است قضاوت هاي خود را بيان کند، که اين امر دارسي را بيشتر به سمت عقايد سرسختانه خود سوق مي دهد.


از آنجا که ما در حال دريافت بسياري از روايت از منظر اليزابت هستيم، دشوار است که از جلوه هاي زيبايي دارسي به انگيزه هاي دروني او پي ببريم. با اين حال، در اواخر داستان، صفات INTJ او را به صورت کامل مشاهده مي کنيم. طرز فکر او اطمينان از باز بودن او براي تغيير را تضمين مي کند، خصوصاً وقتي منطق حل مسئله نياز به پيشرفت را اام کند. علاوه بر اين، قضاوت وي در ابتدا او را بر آن داشت تا در مورد اليزابت و خانواده اش نتيجه گيري کند، اما او همچنين از قضاوت خود درباره او درس مي گيرد و سپس باعث اصلاح اين اشتباه مي شود. جالب است که منطقي بودن دارسي همان چيزي است که اليزابت را ابتدا از خود دور مي کند اما در انتها اين ويژگي آن ها را به هم مي رساند.


در نهايت، تفکر منطقي دارسي ، همراه با شهود اليزابت ، حتي با شروع خشن دو شخصيت قاطع، قضاوت گرا، کليد غلبه بر سوء تفاهمات است. خصوصياتي که آنها را به يک زوج قدرتمند تبديل مي کند.


شخصيت جين اير و ادوارد از منظر MBTI


بعضي اوقات داستان هاي عاشقانه به اندازه ارتباط بين شخصيت و خواننده نيست. اين بدان معنا نيست که هيچ علاقه اي بين شخصيت ها وجود ندارد. علاوه بر اين  ما از دريچه ديگري عاشق داستان مي شويم. بنابراين ابتدا عاشق INFP جين اير و سپس ENTJ ادوارد روچستر از چشم جين مي شويم.


ما قبل از ملاقات ادوارد زمان زيادي را با جين مي گذرانيم. در داستان جين، ما در مورد کودکي پر آشوب او مي آموزيم و بزرگ شدن او را علي رغم سوء رفتار خانواده اش مشاهده مي کنيم. در حالي که به نظر مي رسد طبيعت درونگرا او را وادار به تسليم شدن در برابر خودش مي کند، اما شهود او، همراه با ادراک، به يکپارچگي و آرمان هاي او کمک مي کند. کار به جايي مي رسد که او احساسات خود را رشد مي دهد.  باز هم از نظر سيستم شخصيتي مايرز و بريگز، جين با قلبش تصميم مي گيرد و مي خواهد دلسوز باشد و همچنين احساس عزت نفس قوي و تعهد به عقايدش را حفظ کند.


جين وقتي با روچستر ملاقات مي کند، نگران است و سعي مي کند ارتباط برقرار کند. اما از آنجا که در طول زندگي خود ادراک اش از ارتباط با ديگران متفاوت بوده، براي خودمختاري خود نيز تلاش مي کند و بين درونگرايي و باورش به آن و ايجاد ارتباط با روچستر در تقلاست. به دليل همين درگيري در جين است که ادوارد به سمت او جلب مي شود. او کاريزماتيک است، از راه هاي مرموز و تکان دهنده اي با او ملاقات مي کند. روچستر اغلب طعمه تاريک ترين انگيزه هاي شخصيت خود مي شود. او با تمايل به تفکر استراتژيک خود، احساسات شهودي اش صريح، گاه تا حد بي رحمي به کار مي برد. از آنجا که او بسيار عميق احساس مي کند و احساس عدالت شديدي دارد، در حسرت گذشته خود گير کرده است.


جين او را از احساس خيانت پدرش بيرون مي کشد، اما هرچه محبت بيشتر مي شود، ديدگاه او درباره ناعادلانه بودن ازدواج اجباري - گرايش به قضاوت - را تقويت مي کند. ويژگي هاي NTJ او را متقاعد مي کند که تنها جواب منطقي اين است که با جين باشد، اما وقتي جين متوجه شد که ادوارد هنوز متاهل است، نمي تواند آرمان هايش را زيرپا گذاشته و به اصول خود پشت کند.


در اينجا داستان عاشقانه جين اير و خواننده به پايان مي رسد. ما او را تشويق مي کنيم که خودش را پيدا کند، به آرمانهايش وفادار بماند و به آنچه که هست پايبند باشد. اما از آنجايي که ما مي خواهيم جين نيز خوشبخت باشد، وقتي جين سرانجام با ادوارد ازدواج مي کند، راضي خواهيم شد.


شخصيت اسکارلت اوهارا و رت باتلر از منظر MBTI


برخي از زوجين از ابتدا تا انتها طوفاني هستند. جرقه هاي ناشي از سوء تفاهم و طغيان شديد تحقير، انتظار لذت بخشي را در خوانندگان مربوط به هر تعامل پرهيجان ايجاد مي کند. ترکيبات عشق-نفرت تنها راه توصيف شخصيت هاي ESTP از اسکارلت اوهارا و رت باتلر است.


اسکارلت لوس و پرحرف در نظر گرفته مي شود، اما جذابيت سرزنده او از ابتدا غيرقابل انکار است. طبيعت برونگراي او تقريباً در تاروپود رفتار اسکارلت مي درخشد. تفکر سريع او با زبان تند و تلخش بيان مي شود، اما وقتي بيشتر او را بشناسيم، قدرت شخصيت او را مي بينيم. او کاملاً بر اساس شهود تيزبين و استدلال منطقي خود ارزيابي و نتيجه گيري مي کند. اسکارلت اوهارا معمولاً منطقي توصيف نمي شود، اما اين واقعيت که او حاضر به تسليم شدن نيست، مصمم است که به تصميمات خود پايبند بماند و علي رغم موانعي که در سر راهش قرار دارد، زنده بماند، نشان مي دهد که او بيش از آنچه در نگاه اول مي بينيد، مي باشد.


از اولين تعامل او با رت، بديهي است که او تمام تلاش هاي اسکارلت را براي زيبا ديده شدن مي بيند. و اين باعث عصبانيت اسکارلت مي شود.  او انتقادات وي را قضاوت احساسي مي داند و اين برون گرايي و تمايلات ادراکي او را تهديد مي کند.  اما در حقيقت، رت خصوصيات ESTP خود را به عنوان ويژگي خاص خود مي داند.


در پايان، آنها موفق به متحد شدن دوباره مي شوند. اما به قول معروف، وقتي همه چيز خوب است، رابطه بهم مي ريزد. رت، خوش اخلاق و داراي ذهني باز با ويژگي هاي ادراکي خود، سرانجام به نتيجه متفاوتي مي رسد. حقايق و جزئياتي که در طي فراز و نشيب درک وي براي او جمع شده اس، صفحه تفکر منطقي او را به اين نتيجه مي رساند که زندگي با اسکارلت نمي تواند ادامه داشته باشد.


اين يکي از آن داستان هاي عاشقانه پرشور است که پايان خوشي ندارد، سفر پر فراز و نشيب او هميشه خوانندگان را مجذوب و مسحور خود مي کند، به اين دليل که شخصيت هاي اسکارلت و رت بسيار پرهيجان هستند. فراز و فرودي زياد و در عين حال ناپايدار و سرانجامي تلخ.


جمع بندي اي سنج


در مرکز هر رمان، به ويژه داستان هاي عاشقانه، داستان دو شخصيت قرار دارد: نحوه ملاقات آنها، نحوه رشد و در نهايت، چگونگي جمع شدن يا از هم پاشيدگي. ما مردم را از طريق داستان هايشان دوست داريم و با آن ها همزاد پنداري مي کنيم. داستان هاي عاشقانه ويژگي هاي آن ها مي تواند بخشي از زندگي خود ما باشد. تحليل روانشناختي و دانش درباره شخصيت و رفتارشناسي مي تواند خواند اين متون را براي ما لذت بخش تر نمايد. تيپ شناسي MBTI مي تواند ملاک هاي جالبي به خوانندگان براي تفسير رفتارها و تقابل روابط عاشقانه فراهم نمايد.


نظر شما در رابطه با شخصيت ها و ويژگي هاي افراد در روابط عاشقانه چيست؟ با نظرات ارزشمند خود به بهتر شدن اين مقاله کمک نماييد.


منبع:اي سنج


 

خودآگاهي چيست و چگونه ميتوان به تصور درستي از خود رسيد؟

حس درس خوندن نيست!

تمرين هاي ساده براي افزايش تمرکز و دقت که بايد امتحانشان کنيد

4 داستان عشق و تيپ شخصيت MBTI

كاهش استرس به وسيله ي تغذيه درست!

مي ,کند ,داستان ,شخصيت ,عاشقانه ,جين ,مي کند ,است که ,داستان هاي ,او را ,هاي عاشقانه

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دنیا رویایی که خود ان را میسازیم پيشتاز پمپ ایران تغذیه ، با ما بهترین باشید. سلامتی و سرگرمی دانلود برای شما داستان و حکایت: داستان ها و حکایت های کوتاه شرکت افشار نمونه سوالات ضمن خدمت طرح طبقه بندی مشاغل مطالب داغ مطالب اینترنتی